loading...
❤لاوترین❤
Majid بازدید : 237 جمعه 19 اسفند 1390 نظرات (3)

فرصت زندگی داری به خاطرم خطر نکن

فرصت زندگی داری به خاطرم خطر نکن
به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن
حیفه بمونی با غم عشق من بی خانمان
به شعله هام نگاه بکن منم یه شمع نیمه جون

می شناسمت ای خوب من ، وابسته ای مثل خودم
من نمی خوام درگیر این ، دردی بشی که من شدم
همین قدو بهت بگم ، خسته و وامونده شدم
تقدیر بی وفاییه ، مهمون ناخونده شدم

Majid بازدید : 154 سه شنبه 04 بهمن 1390 نظرات (0)
بی تو من چیستم؟ http://asheganeh.ir/
ابر اندوه… 
http://asheganeh.ir/ بی تو برگ پاییزم در پنجه ی باد
بی تو اشکم…
دردم…
آهم…http://asheganeh.ir/
آشیان برده ز  یاد
مرغ درمانده به شب گمراهم
بی تو خاکستر سردم
خاموش…
نتپد دیگر در سینه ی من دل با شوق…
نه مرا بر لب بانگ شادی نه خروش… 
با تو چون سرو استوارم از باد …
http://asheganeh.ir/ همچو قاصدکان رقصانم…شاد 
با تو خورشید،نورش را می تاباند تا آن سوی تاریکی ها
با تو آن غنچه ی سرمست…http://asheganeh.ir/
آن آواز خوش بلبلکان می شوم. http://asheganeh.ir/
http://asheganeh.ir/ آری بی تو هیچ و با تو من،من می شوم. http://asheganeh.ir/
http://asheganeh.ir/دوستت دارم  با همه وجودمhttp://asheganeh.ir/

Majid بازدید : 165 سه شنبه 04 بهمن 1390 نظرات (0)

http://asheganeh.ir/

    دسته گلی برای مادر

مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می‌کنی؟
دختر گفت: می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می‌خرم تا آن را به مادرت بدهی.
وقتی از گل فروشی خارج می‌شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت: می‌خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت: نه، تا قبر مادرم راهی نیست!
مرد دیگرنمی‌توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد!

شکسپیر می‌گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می‌آوری، شاخه ای از آن را همین امروز

Majid بازدید : 128 جمعه 23 دی 1390 نظرات (0)

قول بده که خواهی امد

اماهرگز نیا

اگربیایی

همه چیز خراب میشود

دیگرنمیتوانم

اینگونه با اشتیاق

به دنیا وجاده خیره شوم

من خو کرده ام

به این انتظار

به این پرسه زدن ها

در اسکله وایستگاه

اگر بیایی....

من چشم به راه چه کسی بمانم ؟

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 56
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 93
  • بازدید ماه : 320
  • بازدید سال : 1,967
  • بازدید کلی : 27,617